English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8526 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
push up list U لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
push down list U لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
Other Matches
push off U تنه زدن و هول دادن
push U تنه
push U هل
push U زور فشاربجلو
push U یورش بردن
push U شاخ زدن
push U هل دادن
push U با زورجلو بردن
push U چیزی را زور دادن
to push down U سوی پایین زور دادن
to push down U بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن
to push off U اغاز کردن
to push off U شروع کردن بیرون رفتن
to push off U از کرانه دریادورشدن
push U نشاندن فشار دادن
push U ضربه فشاری
push U ضربه
at first push U در نخستین وهله
push off U بیرون رفتن
to push a way U پس زدن
push off U راه افتادن
push-up U شنا روی زمین
push up U شنا روی زمین
to push a way U رد کردن
push in U روش برگردندن گوی به بازی
push U جای دادن نشاندن
push U فشار دادن
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push U دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
push U فشار
to push out U دراوردن
push along on U راه خود را باعجله تعقیب کردن
push (someone) around <idiom> U اجبار شخص درانجام کارها
push off <idiom> U ترک کردن ،شروع کردن
get the push U بیرون رفتن
get the push U تیپا خوردن
when it came to a push U رسید
when it came to a push U چون هنگام کوشش
push off U اغاز کردن
to push out U پیش رفتن
to push out U پیش بردن جلو بردن
to push through U بپایان رساندن
push along U راه خود را باعجله تعقیب کردن
to push out U پیش رفتگی داشتن
pear push U کلید گلابی شکل
push down stack U پایین فشردنی
push down stack U مجموعهای از مکانهای حافظه یا ثباتهای کامپیوترکه لیستی از نوع push-down را اجرا می کنند
push down stack U پشته
cost push U فشار هزینه
push instruction U دستورالعمل نشاندن
pawn push U پیاده رانی شطرنج
net push U ضربه فشاری از لب تور
push bikes U دوچرخه پایی
make a push U تلاش کردن
make a push U کوشش کردن عجله کردن
push pass U پاس با بغل پا
push pass U پاس با فشارچوب بجای ضربه
cost push U فشار قیمت
push key تکمه فشاری
push rod U میل رابط
push botton U دکمه زنگ اخبار
push ball U بازی که منظورازان گذراندن توپ است ازدروازه طرف مقابل بزورتنه و دست
push botton U خود کار
make a push U شتاب کردن
push cart U چرخ دستی
push along forward U راه خود را باعجله تعقیب کردن
ice push U فشار یخ
push rod U میله رابط
push up stack U سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
push to talk U کلید مکالمه تلفنی
push the door to U در راپیش کنید
push shot U ضربه فشاری
push rod U راهنمای سوپاپ
push botton U وسایل خودکار
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
push bikes U در برابردوچرخه موتوری
push someone's buttons <idiom> U کفر کسی را در آوردن
push-ups U شنا روی زمین
to push back U پس زدن
push-up stand U دستهفشرده
to push back U عقب زدن
To persevere. To have push. U پشت کار داشتن
frame push U اهرم فشاردهنده
push buttons U دکمهفشار
push rim U لبهفشار
bell push U دکمهزنگدرخانه
push button U دکمه فشاری
push button U شستی
push button U کلید فشاری
Don't push! U تنه نزنید! [در جمعیتی]
push [email] U پیشرانی، پیش راندن [رایانامه]
to make a push at U پیف کردن به
to make a push at U ناچیز شمردن
push-up bra U سوتینفشرده
alarm push U دکمه اژیر
push bike U دوچرخه پایی
push bike U در برابردوچرخه موتوری
push pull stage U طبقه پوش- پول
emergency push button U تکمه اضطراری
push pull amplifier U تقویت کننده پوش- پول
push the panic button <idiom> U از ترس قلبش فرو ریخت
Don't push your luck! U [این وضعیت را] ریسک نکن!
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
push pull switch U کلید پوش- پول
push pull circuit U مدار پوش- پول
to push to the front [of line] U داخل صف زدن
push button control U کنترل دکمهای
push-button telephone U تلفندکمهفشاری
push pop stack U ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
supply push inflation U تورم ناشی از فشار عرضه
push pul oscillator U اوسیلاتور رفت و برگشتی
push button tuner U میزانساز دگمهای
push button switch U تکمه فشاری
push button switch U کلیدپوش باتون
cost push inflation U تورم ناشی از فشار هزینه
push button dialing U شماره گیری دکمهای
push & pull switch U کلید کشویی
push and pull lever U اهرم پوش پول
press (push) one's luck <idiom> U به شانس بستگی داد
push and pull lever U اهرم دوبل
wage push inflation U تورم ناشی از فشار مزد
extention alarm push U جعبه انشعاب اژیر
list U لیست
two way list U لیست دو طرفه
list U لیست گرفتن
list U لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
list U در فهرست نوشتن
list U صورت کردن
list U چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
list U یک پهلو شدن
list U کج شدن
list U نوار
list U لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
list U فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
list U سیاهه برداشتن
list U سیاهه
list U مجموعه موضوعات مرتب شده داده
list U تعداد موضوعات نمایش داده شده در یک لیست
list U لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
list U نمایش برنامه خط به خط به ترتیب درست
list U سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
list U لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
list U کج شدن قایق به یک سمت
list U حاشیه
list U سیاهه جدول
list U سجاف
list U فهرست کردن
list U در فهرست واردکردن
list U کنار
list U میل
list U شیار نرده
list U میدان نبرد
list U درلیست ثبت کردن
list U شیار کردن اماده کردن
list U صورت
list U کج کردن
list U لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
list U تمایل کجی
list U خوش امدن دوست داشتن
list U فهرست
Don't allow co-workers to push your buttons. U به همکاران میدان نده تا کفرت را در بیاورند.
big push theory of development U نظریه فشار شدید توسعه
the free list U صورت کالای بی گمرک
requirements list U فهرست نیازمندیها
target list U لیست اماجها
target list U لیست هدفها
reserved list U صورت افسران دریایی ذخیره یا احتیاط
sequential list U لیست ترتیبی
share list U صورت بهای سهام شرکتها
berne list U کتاب معرفهای بین المللی مرس
berne list U کتاب علایم شناسایی بین المللی
active list U فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
sick list U صورت بیماران
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
stop list U صورت متخلفین
stop list U اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
subscripted list U لیست زیرنویس دار
symmetric list U لیست متقارن
to list one's doors U رخنههای درهای اطاق را باکهنه گرفتن
assembly list U سیاهه همگذاری
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
packing list U صورت بسته بندی
Your name was at the bottom of the list U اسمتان ته فهرست بود
shopping list U لیستخرید
honours list U لیستاعضاییکهترفیعدرجهمیگیرند
telephone list U لیستحافظهتلفن
short-list U فهرست کوتاه
mailing list U فهرست پستی
hit list U فهرست ضربه
starter's list U فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
trig list U لیست مثلثاتی
waiting list U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting list U لیست انتظار
May I have the drink list, please? U ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
binnacle list U فهرست استراحت پزشکی
list of books U فهرست یا صورت کتابها
parts list U فهرست قطعات
Recent search history Forum search
1لطفا قیمت محصولات رو برای من بفرستید ممنونه
0 You are of course still more than welcome. And yes, please do make a list of participants from your side and send to me.
1Don't push your luck!
1ما آمده ایم تا شما را یک قدم به اهدافتان نزدیک کنیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com